همهچیز رو ریختم بیرون و دوباره دارم مرتب میکنم و این یککم زهرهم رو برده. چون هزارشکل نظم میشه داد به یک حجم آشوب و قلبم در تردید و شوک ترسه که نکنه اشتباه باشه این و کار رو هی کند میکنه. ولی میدونم وقتی تموم بشه خوب میشه و اصلاً هروقت که بخوام میشه ریخت بیرون و یکجور دیگه امتحان کرد. یککم تو فکر چلودوام و اذیتم میکنه.
- پنجشنبه ۹ مرداد ۹۹