و جری ما جریٰ. موضوعش را انتخاب کرد و خودش را در دام وقوع انداخت به همراه یکعالمه صحبت و مکالمه، انتظار جوابکشیدن، با فکرهای بیهوده خودخوردن، تا روزها حرفها را دورهکردن و خودزنی با چشمهی اضطراب و دلهره که بیوقفه میجوشد. امید دارم. امید دارم خدا کمک کند و بتوانم یک حلقهی امن بگذارم دورم و با سختی و محتاطانه کار کنم. خدا کند خدا کمک کند. میتوانم از پسش بربیایم. مثل همیشه که از همه بهتر انجامش میدهم. من عاشق این کارم و دارد انتظار مرا میکشد. ترسها را باید از خودم دور کنم. این چیزی است که من در آن بهترینم. فقط کافی است بنشینم به کمکم انجامدادنش. همهچیز خوب میشود. یادم میآید چگونه است. آرامآرام، هربار یکقدم.
- جمعه ۲۶ ارديبهشت ۹۹